لطیفه های قرآنی
خربزه سه روزه
مردي ادعاي پيغمبري کرد. او را نزد پادشاه بردند. پادشاه از او پرسيد: «معجزه ات چيست؟» گفت: «هر چه بخواهيد.» شاه گفت: «خربزهاي براي ما حاضر کن.» گفت: «سه روز به من مهلت بدهيد.» شاه گفت: «همين حالا حاضر کن وگرنه تو را ميکشم!». گفت: «اي پادشاه! انصافت کجا رفته؟ خداوند عالم با آن قدرتي که دارد، خربزه را در مدت سه ماه ميآفريند. حال من که پيغمبر او هستم، به من سه روز مهلت نميدهيد؟!».
نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در جمعه 23 بهمن 1394برچسب:لطیفه های قرآنی,داستان کوتاه,خربزه, ساعت 18:49 توسط آزاده یاسینی
|